نگاهی به فیلم «خانه شیشه‌ای» در گفت‌وگوی «جام‌جم» با کارگردانش

هنر در اسارت پاپاراتزی

نگاهی به فیلم «اتاق ۸» 

 سلول هر فرد و خدای درونش

انسان بدون توکل و استمداد از خداوند باریتعالی هرگز لحظه‌ای نمی‌تواند زنده بماند، تنها امید؛ انسان را زنده نگه می‌دارد. مفهومی که بسیاری از عرفا، اندیشمندان و فیلسوفان درخصوص زندگی مطرح می‌کنند.
انسان بدون توکل و استمداد از خداوند باریتعالی هرگز لحظه‌ای نمی‌تواند زنده بماند، تنها امید؛ انسان را زنده نگه می‌دارد. مفهومی که بسیاری از عرفا، اندیشمندان و فیلسوفان درخصوص زندگی مطرح می‌کنند.
کد خبر: ۱۴۷۷۵۴۸
نویسنده جواد حقیقی - کارشناس فرهنگی و هنری

نمونه بارز رابطه ناخودآگاه انسان و خدا؛ تابلوی مشهور میکل آنژ در سده شانزدهم میلادی در سقف کلیسای سیستین‌نو در اوج دوران رنسانس است. این تابلو دو انگشت انسان و خداست که به یکدیگر وصل شده و نوید کمک خداوند در هر لحظه را به مخاطبان می‌دهد. در دنیای سینما نیز انواع آثار هنری سینمایی و فیلم کوتاه خلق شده تا مفاهیم مشابه را مطرح کند. از میان آثار سینمایی می‌توان به‌عنوان فیلم‌های معناگرا فیلم کوتاه «اتاق ۸» را نام برد که مفاهیم اسطوره‌ای را به صورت مدرن به نمایش می‌گذارد. 

این فیلم گرچه ساختاری رئالیستی دارد، اما در واقع اثری فراواقع‌گرایی محسوب می‌شود. از آنجا که پایان و آغاز فیلم، مخاطب را به یک سیکل ابزوردیستی تا بی‌نهایت سوق می‌دهد. نمای اول فیلم، یک مدیوم شات از زندانی انگلیسی است و چند پنجره تیره زندان از نگاه وی، در نهایت یک اینسرت از یک جعبه کبریت که در حال حرکت است، گویی حیوان کوچکی در آن گرفتار شده که با قرار گرفتن انگشت اشاره روی آن از حرکت باز می‌ماند. سپس دستی قوطی کبریت را به دخل کشوی کمد می‌اندازد که دقیقا پایان فیلم را به تصویر می‌کشد. 

اولین سکانس زندانی را با یونیفورم زندانیان روسیه ــ آبی و تیره ــ نشان می‌دهد. در اینجا کارگردان قصد دارد مفهوم اولوهیت که آبی آسمان که عرفانی است، اما دیگر امیدی به آن نداریم را با رنگ آب کثیف نشان دهد و همچنین مبین سرمایی سخت که یادآور سرمای روسیه است را درک کنیم. فضایی از فریزشدگی و یخ‌زدگی امید انسان تا انجماد افراد در سلول‌های یک زندان را تصویر می‌کند؛ بنابراین تصویر ابتدایی در سکانس اول با معرفی فضا، محیط و حتی اولین کلماتی که به زبان روسی زندانی انگلیسی را به سمت زندان می‌برند. همگی مبین رانده‌شدن انسان از بهشت خداست. 

در زندان باز می‌شود و سرباز، دستبند زندانی را که از پشت بسته شده، را باز می‌کند و در زندان را می‌بندد. از پشت پنجره سلول به زندانی می‌گوید: «تولدت مبارک مرد» جمله کلیدی تولدت مبارک برای یک زندانی، یک ایهام است و معنای تولد انسان و پا گذاشتن به جهان با مفهومی از سلول کوچکی در ابعاد یک قوطی کبریت را تفسیر می‌کند و مسیر حرکت بشری از دنیای دیگر تا سرای خاکی را به یک سلول کوچک به رنگ آبی کثیف مشخص می‌کند، اما هم سلولی او کیست؟ سؤالی که بی‌پاسخ می‌ماند. 
روی تخت زندانی صندوق قرمزرنگی وجود دارد و با این‌که هم‌سلولی، زندانی انگلیسی را از گشودنش برحذر می‌دارد، اما زندانی کنجکاو است تا درون جعبه را ببیند و همین چالش اصلی فیلم اتاق ۸ است. جعبه قرمز شاید مفهوم گناهانی است که مرتکب شده و به نوعی خط قرمز‌ها را شکسته؛ ضمن این‌که یادآور جعبه پاندورا در جهان اسطوره‌ای می‌تواند باشد. 

پاندورا (اولین زن جهان) که به‌دلیل دزدیده شدن آتش به دست پرومته و پس از ازدواج با برادر پرومته، یعنی اپیمتئوس، در جعبه را گشود و بلا‌ها و شوربختی‌ها از داخل آن سرریز کرد و روی زمین پراکنده شد. تنها «امید» در جعبه باقی ماند تا تسلای بشر باشد. امروزه اصطلاح «جعبه پاندورا» به‌عنوان مثلی به معنای «فلاکتی بی‌علاج به‌بار آمده» است؛ بنابراین باز شدن در جعبه، مفهومی فلاکتی بوده که انسان خود، مسبب آن است. 

فضای داخل صندوق دقیقا، شبیه سلول شماره ۸ است که هردو در آن گرفتار شده‌اند. زندانی انگشت اشاره‌اش را به سمت ماکت صندلی داخل جعبه می‌برد که جایگاه هم‌سلولی‌اش است و ناگهان سقف سلول شماره ۸ نیز بالا می‌رود و تفسیر سلول به «صندوق قرمز» تبدیل می‌شود. تو گویی سلول شماره ۸؛ خود صندوقی است که در جهانی کوچک‌تر و ماکتی است برای جهانی دیگر که باعث دلهره و ترس زندانی می‌شود و همچنین؛ تفسیری جدید و نیهیلیستی از فضای جهان را ارائه می‌دهد که بی‌نهایت به زندان‌های تو در تو شباهت دارد. 

اگر به نام فیلم اتاق ۸ بیشتر دقت کنیم و با چرخش ۹۰ درجه‌ای عدد ۸ (عدد ۸ لاتین)، مفهومی از ∞ بی‌نهایت است. بی‌نهایتی است که به صورت مارپیچ و تصاعدی می‌تواند مبین گستره امید قطع شده انسان و پناه بردن به توانایی خودش را نشان دهد؛ درنتیجه این فیلم تلاش می‌کند به مخاطبان این دیدگاه را ارائه دهد که در دنیای مدرن کنونی خدا را در درون خودت پیدا کن و البته پر بیراه نیست که خداوند در سوره مبارکه ق می‌فرماید: «نحن اقرب الیه من حبل‌الورید» که «ما از رگ گردن به شما نزدیک‌تریم» و چه‌بسا آنچه ما در دنیای بیرون به‌دنبال آن هستیم درون خودمان بیابیم. خدا در درون هر فردی نهفته است. با این تفسیر وقتی نیچه مفهوم خدا مرده است را بیان می‌کند. یعنی، هر فرد به خودش ظلم کرده تا آنجا که ارتباطش با خداوند قطع شده است. شاید بتوان گفت؛ هر‌فرد با هم‌سلولی‌اش که می‌تواند تفسیری از خدای درون خودش باشد؛ در یک زندان تن اسیر شده و معنای سمبولیک، زندان تن را به سلول شماره ۸ ــ کالبد ذهنی یک فرد از جهان ــ تسری می‌دهد و پیرامونش جهان ذهنی‌ای است؛ بنابراین این فیلم دارای مفاهیم عرفانی کلانی است که به زبان تصویر به‌خوبی، مطرح شده و یکی از درخشان‌ترین آثار هنری و عرفانی درخصوص خداشناسی می‌تواند قلمداد شود. 

فیلمی در گستره ابزورد که توجهی نیز به گفته پرچالش نیچه فیلسوف آلمانی در مورد خداوند دارد. «خدا مرده باقی می‌ماند و ما او را کشته‌ایم. چگونه خود را تسلی خواهیم داد، جنایتکاران تمام جنایتکاران را؟ آنچه مقدس‌ترین و مقتدرترین چیز بود که تاکنون جهان به خود دیده، بر اثر خون‌ریزی بسیار حاصل از چاقو‌های ما مرده است. چه کسی ما را از این خون پاک خواهد کرد؟» منظور نیچه جنایاتی است که در جهان صورت گرفته و امید را در قلب افراد کشته است. امیدی که به رهایی و نجات از سوی خداوند می‌توان تعبیر کرد؛ بنابراین فیلم کوتاه اتاق ۸، دریچه‌ای به مساله توجه به توانایی‌های شخصی است تا جایی که امید انسان صرفا به خودش و توانایی‌اش بسته است. حال آن‌که با قطع امید از خداوند، انسان بیشتر به یک زندانی می‌ماند که در سلول تن خود اسیر است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها